کد مطلب:298578 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:212

ولیمه ی عروسی


یكی از سنتهای اسلامی «ولیمه» دادن در مراسم عروسی است، یعنی مستحب است در این مراسم غذایی تهیه شود و جمعی را اطعام كنند كه البته در كیفیت و مقدار تابع شئون و مقدورات افراد است كه به هر نحوی ممكن است این سنت اسلامی را انجام دهند، و رسول خدا (ص) نیز كه خود این سنت را تشریع فرموده بود در مراسم عروسی فاطمه دختر عزیزش این كار را انجام داد، و در اینكه آیا خود پیغمبر ترتیب این «ولیمه» را داد یا به علی (ع) دستور تهیه ی آن را داد و یا هر دو در تهیه ی آن شركت داشتند، اختلاف است.

مطابق نقل امالی شیخ صدوق (ره) رسول خدا (ص) به علی فرمود: تهیه گوشت و نان با ما، و خرما و روغن با تو باشد [1] ، و بر طبق نقل مرحوم راوندی در خرایج، پیغمبر اسلام مقداری غذا و حلوا درست كرد و به علی فرمود: مردم را دعوت كن [2] .

و در روایتی كه مرحوم اربلی در كشف الغمه روایت كرده چنین است كه علی (ع) گوید: رسول خدا از همان پول زره خودم كه قبلا فروخته بودم مقداری را به ام سلمه سپرده بود و هنگام عروسی ده درهم از آن پول را از ام سلمه گرفت و به من داد و فرمود: با این پول مقداری روغن و قدری خرما و كشك خریداری كن و من چنان كردم و خود آن حضرت آستین را بالا زد و سفره ای چرمی طلبید و آن خرما و روغن و كشك را مخلوط كرده و غذایی تهیه نمود و از مردم با همان غذا پذیرایی شد. [3] .

و در نقل دیگری از آن حضرت حدیث كرده كه به علی فرمود:


«یا علی لابد للعرس من ولیمه»

«علی جان! در عروسی باید ولیمه داد.)

و به دنبال آن روایت كرده كه سعد گفت: من گوسفندی برای این ولیمه می دهم و گروه دیگری از انصار نیز هر كدام در حدود توانایی خود چیزی تهیه كردند و مراسم ولیمه انجام گردید، كه این روایت را بیشتر اهل سنت نیز مانند طبری و ابن حجر و سیوطی و دیگران نقل كرده اند. [4] .

به هر صورت ولیمه تهیه شد و پیغمبر خدا به علی فرمود: اكنون برخیز و هر كه را می خواهی برای صرف غذا دعوت كن، علی (ع) گوید: من به مسجد آمدم و دیدم گروه بسیاری از اصحاب در مسجد حضور دارند خواستم برخی را دعوت كنم و برخی را نكنم حیا مانع من شد و از این رو بر بلندی بالا رفتم و با این جمله كه با صدای بلند گفتم:

«اجیبوا الی ولیمه فاطمه»!

(شما را به صرف ولیمه ی (عروسی) فاطمه دعوت می كنم!)

همه را دعوت نمودم، و مردم دسته دسته به راه افتادند ولی من از زیادی مردم و كمی غذا به خجلت فرورفتم و رسول خدا این مطلب را دانست و مرا دلداری داده فرمود: علی جان (غصه مخور) من به درگاه خدای تعالی دعا می كنم تا در غذا بركت دهد.

و همین طور هم شد كه همگی آن جمعیت بسیار از غذای اندك خوردند و سیر شدند و همه را كفایت كرد.

و در نقل دیگری است كه پیغمبر فرمود: بگو مردم ده نفر ده نفر بیایند و غذا بخورند و هر دسته ی ده نفری كه می آمدند رسول خدا (ص) خود برای آنها غذا می كشید و بدانها می داد و می خوردند و چون سیر می شدند از اتاق خارج شده و ده


نفر دیگر می آمدند و بدین ترتیب همگی را غذا داد. چون مدعوین غذا خوردند رسول خدا ظرفی هم برای زنان فرستاد و ظرفی هم جداگانه برای داماد و عروس كشید و فرمود:

«هذا لفاطمه و بعلها»

(این هم مال فاطمه و شوهرش!)

و بر طبق حدیثی كه ابن شهر آشوب روایت كرده دو روز این كار تكرار شد و روز سوم نیز ابوایوب انصاری ولیمه داد و مردم مهمان او بودند.


[1] بحارالانوار، ج 43، صص 95 و 106.

[2] بحارالانوار، ج 43، صص 95 و 106.

[3] كشف الغمه، ج 1، ص 361.

[4] احقاق الحق، ج 10، ص 424.